تفسیری جدید از روایت صوم
سخنان آيت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکراني در جمع طلاب و اساتید و فضلای حوزه علمیه قم. به گزارش پایگاه خبری رهپویان قم ،در این سخنرانی آمده است: بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين روایت اخلاقی مربوط به روزه در باب صوم […]
سخنان آيت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکراني در جمع طلاب و اساتید و فضلای حوزه علمیه قم.
به گزارش پایگاه خبری رهپویان قم ،در این سخنرانی آمده است:
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
روایت اخلاقی مربوط به روزه
در باب صوم و روزه روایت معروفی است که فقها در فقه الحدیث و سایر بزرگان در اصل روایت تأمل کردند. مناسب دیدم در این ماه مبارک رمضان این روایت را مقداری مورد توجه قرار بدهیم. این روایت را مرحوم کلینی[۱]، مرحوم صدوق[۲] و مرحوم شیخ[۳] نقل کردهاند و روایت معروفی است. منتهی مقداری از این روایت در اذهان است و بقیهی آن را کمتر متذکر میشوند.
متن حدیث و گونههای نقل آن
حدیث، حدیثی قدسی است که از وجود مبارک پیامبر اکرم، امام باقر و امام صادق علیهم السلام به عنوان قال الله نقل شده. البته در بعضی از نقلها، ائمهی ما از پیامبر به عنوان قال الله نقل میکنند و در بعضی هم مستقیم فرمودند قال الله.
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أَجْزِي عَلَيْهِ». در نسخهی کافی «علیه» و در نسخهی فقیه و تهذیب «به» دارد. در بعضی از نقلها صدر و ذیلی نیز برای این روایت وارد شده است. صدرش این است که «جعلت حسنات ابن آدم بعشر أمثالها إلى سبعمائة ضعف إلا الصوم فإنه لى و أنا أجزى به»[۴]. یا در حدیثی ابن عباس نقل میکند «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَيْرَ الصِّيَامِ هُوَ لِي وَ أَنَا أَجْزِي بِهِ»[۵].
در صدر مسئلهی حسنات و اعمال بنی آدم مطرح میشود که در بعضی از روایات ثواب آنها حدی دارد از ده برابر تا هفتصد برابر الا صوم. در ذیلش هم در یک نقلی دیدم که دارد بعد از «أَنَا أَجْزِي بِهِ»، «يدع شهوته و طعامه من اجلي» دارد[۶].
بحث از مفهوم حدیث
این دو قسمت فهمش مشکل است و هر دو با یک سؤال بزرگ مواجه است. سؤال اینست که مگر بقیهی واجبات برای خدای تبارک و تعالی نیست؟ چرا خداوند متعال در مورد صوم میفرماید برای من است؟ نماز، حج، جهاد و… هم برای خداوند متعال است. سوال قسمت دوم اینست که «أَجْزِي بِهِ» را مبنیاً للفاعل یا مبنیاً للمفعول بخوانیم؟ مجموعاً چند احتمال در این روایت است. اگر رزق امروز ما فهم همین معنای روایت باشد برای جزای ماه رمضان ما هم کافی است.
روزه موجب قوت و صفای عقل است.
کلام مرحوم عاملی در مدارک
چند وجه برای اینکه چرا خداوند عزوجل میفرماید الصوم لی ذکر شدهاست. ۱) «إنه اختص بترك الشهوات و الملاذ في الفرج و البطن، و ذلك أمر عظيم يوجب التشريف» چون عبادتی که تمام لذتها و شهوات در آن ترک میشود صوم است «و ذلک امرٌ عظیم».
اشکالش این است که جهاد مشقّتش خیلی بیشتر است. ممکن است یک مجاهد چند روز نه آبی داشته باشد نه غذایی داشته باشد.
۲) «إن الصوم يوجب صفاء العقل و الفكر بوساطة ضعف القوى الشهوية بسبب الجوع». روزه موجب قوت و صفای عقل است و حجابهای عقل را از بین میبرد. حجابهای روح و آلودگیها را پاک میکند. اگر عقل و فکر صفا پیدا کرد موجب تقویت سایر قوای انسان می شود. «و صفاء العقل و الفكر يوجبان حصول المعارف الربانية». یعنی آدم ظرف این را پیدا میکند که انوار الهیه بر او تابیده بشود. الصوم لی یعنی من انسان را با روزه مصفا میکنم عقلش را در نتیجه روح و فکرش هم پاک میشود و این به درد من میخورد. اشراقات بر او وارد میشود. انوار الهیه بر او تابیده میشود.
جواب این است که نماز هم همینطور است. در نماز هم اگر انسان با حدود و قیودش مراعات کند خصوصاً نوافل را چنین اثری دارد. در روایات داریم بعد الفرائض چیزی که موجب تقرب به خداست نوافل است که نوافل در نماز همین آثار را دارد.
«الصوم لی» دو اشکال عمده دارد. یک اشکال که بقیهی عبادات مثل نماز، حج، جهاد و… هم همینطور است. ثانیا لازمهاش این است که صوم افضل از سایر عبادات شود در حالی که نماز در عبادات از همه افضل است. بحثی را در مباحث حج داشتیم و اثبات کردیم افضلهایی که در روایات وارد شده تمامش نسبی است و افضل حقیقی نیست. نماز از یک جهت از حج افضل است و حج از یک جهت دیگر از نماز افضل است. نماز از یک جهت از روزه افضل است و روزه از یک جهت دیگر افضل است. در میان این تعابیر افضل مطلق نداریم.
۳) «إن الصوم أمر خفي لا يمكن الاطلاع عليه فلذلك شرف، بخلاف الصلاة و الحج و الجهاد و غيرها من الأعمال» روزه یک چیز مکتوم و مخفی است. خیلی از ایام افرادی که با انسان ارتباط دارند و آدم نمیداند این روزه است یا روزه نیست! میگوئیم روی خفاءش خدا میفرماید الصوم لی.
جوابش این است که ایمان، اخلاص و تمام امور قلبیه مخفی است و فقط خدا بر آن اطلاع پیدا میکند[۷].
کلام مرحوم مجلسی
۴) مرحوم مجلسی در مرآة العقول نقل میکند «أن الاستغناء من الطعام صفة الله تعالى» چون انسان در صوم غذا نمیخورد در این صفت به خدا نزدیک میشود که «فإنه يطعم و لا يطعم فكأنه يقول: إن الصائم يتقرب بأمر هو صفة من صفاتي»[۸].
اشکالش این است که در جهاد و حج اوصاف دیگری وجود دارد که در صوم وجود ندارد. انسان با هر عبادتی به اسمی از اسماء خدا و وصفی از اوصاف خدای تبارک و تعالی تقرب پیدا میکند. گاهی سؤال میکنند که چه خبر است این همه عبادت؟ خداوند یک جور عبادت قرار میداد و به بنده میگفت این عبادت را انجام بده. دلیل التعدد، تنوع، آن هم تنوع زمانی مکانی، تعدد در کیفیات در باب عبادات چیست؟ چه اشکالی دارد از اول یک چیزی را خدا واجب میکرد، نماز. در محرمات مانعی ندارد و باید متعدد باشد ولی باید در عبادات نماز را واجب میکرد. جوابش این است که با هر عبادتی انسان به یک اسمی از اسماء الهی تقرب پیدا میکند. با هر عبادتی تخلّق به یک خُلقی از اخلاق الهی پیدا میکند و لذا روزه جای نماز را نمیگیرد، روزه جای حج را نمیگیرد، حج جای نماز را نمیگیرد.
گاهی اوقات میگویند به جای اینکه حج برویم پولمان را بدهیم به فقرا! اینها نمیفهمند اینها افراد نادانیاند که میآیند چنین مسائلی را مطرح میکنند و در روایات هم وارد شده حتی در حج مستحبی حج واجب که جای خودش. در حج مستحبی هم از ائمه علیهم السلام سؤآل شده که پولمانرا بدهیم برای فقرا و صدقات یا برویم حج مستحبی؟ امام فرمود حج را انجام بده. سرّش این است که انسان باید تخلّق به اخلاق الهی پیدا کند و هر عبادتی این خصوصیت را دارد.
پس این هم جواب نشد که بگوئیم در روزه ما غذا نمیخوریم مصداق برای لا یطعَم میشود اولاً در خود این تجوز است آن لا یطعم ذاتی است ما موقت بالعرض است این کجا و آن کجا؟ علاوه در عبادات دیگر هم این مسئله وجود دارد.
تنها چیزی که میان مشرکین نبوده روزه است.
کلام ابن اثیر
۵) ابن اثیر در نهایه میگوید «أحسن ما سمعت في تأويل هذا الحديث». معلوم میشود که از قدیم الایام این روایت در السنهی بزرگان محل بحث بوده که به چه معناست؟ ایشان میگوید «أن جميع العبادات التى يتقرّب بها العباد إلى اللّه عزّ و جل».
نکتهای هم عرض کنم که در کلمات بزرگان یا در روایات، روایتی را شما پیدا نمیکنید که کلمهی الله را امام (علیه السلام) بدون تبارک و تعالی یا عزوجل ذکر کرده باشد. من یک وقت در سیره امام (رضوان الله تعالی علیه) که همین ایام خرداد هم مصادف با ارتحال آن بزرگمرد است دقت میکردم امام این خصوصیت را داشت. ما طلبهها باید اینها را خیلی دنبال کنیم. خدای تبارک و تعالی بگو، این چیزی است که در روایات به ما درس داده شده.
ابن اثیر میگوید جمیع عباداتی که عباد به خدای عزوجل تقرب پیدا میکنند نوعی از اینها در میان مشرکین بوده. تعظیم و رکوع و سجده به یک نحوی توسط مشرکین برای عبادت آلههی استفاده میکردند. تنها چیزی که میان مشرکین نبوده روزه است. روزه را شرایع سماوی و خدای تبارک و تعالی آورد. از این جهت میگویند الصوم لی[۹].
فاضل مقداد میگوید اصحاب استخدام کواکب یعنی منجمین، یکی از کارهایی که داشتند مسئلهی روزه بوده، پس این جواب هم درست نیست[۱۰].
جوابی دیگر
۶) در «الصوم لی» مقایسهی صوم با سایر عبادات از حیث جوهر عبادات نیست بلکه از حیث ثواب است یعنی مخصوصاً با آنچه که در صدر روایت در بعضی از نقلها آمده بگوئیم خدای تبارک و تعالی میفرماید بقیهی عبادات بین ده برابر تا صد برابر، تا هفتصد برابر جزا دارد اما جزای صوم را خود من میخواهم بدهم. صوم مال من است و أنا أجزی به من جزایش را میخواهم بدهم.
این در عرف هم هست که اگر بزرگی بخواهد جزایی بدهد به مقتضای عظمت، کرم و فضلش میدهد. بگوئیم الصوم لی و أنا أجزی به یعنی روایت در مقام این است که جزای روزه به خود من و دست من است. حالا این یا از باب اینکه بگوئیم حدّی ندارد چون اینجا در کلمات خیلی مخلوط شده میگوئیم خدا جزایش را میدهد یعنی چه؟ میگوئیم به مقتضای عظمتش جزا میدهد. یعنی دیگر لا تعدّ و لا تحصی است دیگر حساب برای جزا ندارد، این را اگر بخواهیم بگوئیم، ما روایاتی در باب روزه داریم که جزا را معین کرده اگر کسی روزهی تتوعی بگیرد به اندازهی ۷۰ کذا حسنات، ۷۰ سیئه از او رفع میشود. تقریباً در روایات یک حدودی برای جزای روزه آمده. بعضی میگویند خدا میگوید من جزایش را میدهم یعنی دیگر کاری به بسائط فیض ندارم. به مأموران و ملائکه خودم کار ندارم، خودم، انا در مقابل این نیست که خدا بگوید من کاری به ملائکه ندارم و خودم میخواهم جزا بدهم یک معنای خیلی بعیدی است پس این هم یک معنای ششم که بحث جزا است.
کلام مرحوم حاجی سبزواری
۷) مرحوم حاجی سبزواری در اسفار الحکم میگوید این روایت نظیر آن من عشقنی من عبدنی است. مضمونش این است «مَنْ عَشَقَني فَقَتَلْتُهُ وَ مَنْ قَتَلْتُهُ فَعَلَيَّ دِيَتُهُ وَ أنَا دِيَتُه». بگوئیم «الصوم لی و أنا اجزا» به یعنی روزه مال من است و جزایش هم من هستم حالا این شاید الآن یک مقداری معروف هم شده أنا اجزا به یعنی من جزای روزه هستم. این را به دست عرفا بدهیم میتوانند برایش کتابها بنویسند که من جزای روزه هستم یعنی چه؟ گاهی اوقات هم تشبیه میکنند به ادخلی فی عبادی وادخلی جنّتی جنت خدا. میگویند اگر خدا جزای عمل ما شد این آدم متخلق به اخلاق، متقرر به اسماء الصفات الهی میشود. اگر انا اُجزا به را معنا کنیم که من جزای او هستم از نظر ادبی غلط است! الا علتش را در معنای نهایی بیان میکنم.
در میان تمام عبادات آنچه که برای خدا و قابل اهدای به خداست روزه است.
مختار حضرت استاد در بحث
به نظر میرسد معنای روایت مخصوصاً با توجه به صدر روایت که میگوید «كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَيْرَ الصِّيَامِ هُوَ لِي وَ أَنَا أَجْزِي بِهِ» در میان تمام عبادات آنچه که برای خدا و قابل اهدای به خداست روزه است. «انا اُجزی به» باید خوانده شود چون «أنا اَجزی به» در خیلی عبادات دیگر وارد میشود که خدا جزایش را میدهد. مثلا جزای شهید، فقط دست خداست.
اُجزی به یعنی پاداش و شکر من این است. الصوم لی و أنا اُجزی به یعنی اگر بندهی من بخواهد به من هدیهای بدهد، بخواهد شکر نعم من را بکند، بخواهد به من جزایی بدهد روزه جزای من است. چقدر این معنا لطیف است و اصلاً نیاز به هیچ تکلفی و هیچ یک از اشکالاتی که در معانی دیگر بود نیست. این معنا را مرحوم مجلسی میگوید «رويت من بعض مشايخي: أنه كان يقرأ” أجزي به” على بناء المفعول» و بعد معنا میکند. شاید قبل از این در ذهن همه تان همین بوده یعنی من جزای او هستم در حالیکه باید «أنا اُجزا علیه» باشد. اگر اُجزی علیه بود میگفتیم خدا جزایش هست بعد باید بیائیم مثل جنتی، مثل أنا دیته را توجیه کنیم. ولی کثیری از نقلها دارد اُجزی به یعنی من جزای داده میشوم به این. یعنی پاداشی که شما بندگان میتوانید به من بدهید.
در صوم ریا نیست، صوم صفاء القلب است.
چه هدیهای میتوانیم به خدای تبارک و تعالی بدهیم. البته خدا نیاز به هدیه و جَزا ندارد این حرفها سر جای خودش درست است. ولی همان طوری که خدا به انبیاء فرموده «یعلم الناس علی قدر عقولهم» گاهی اوقات خدا هم با عقول مردم حرف میزند. میگوید در مقابل این همه نعمتی که به شماه دادم که اصلاً لا تعد و لا تحصی است اگر بخواهید پاداشی به من بدهید الصوم لی، صوم برای من است. این حرفها که صوم امر مخفی است، در صوم ریا نیست، صوم صفاء القلب است، جوابهایی که قبلاً خواندیم تمامش هم اشکال دارد و هم دچار تکلف است. مجلسی این را بیان میکند[۱۱].
کلام مرحوم کاشف الغطاء
مرحوم حاج شیخ محمد حسین کاشف الغطاء میگوید «أنه هو جزائي و اللائق بمقام عظمتي و تجردي». آنچه لایق به مقام عظمت خدا هست در صوم است[۱۲]. به نظر میرسد اینکه أنا اُجزا به را اولاً مبنیاً للفاعل نخوانیم بلکه بگوئیم أنا اُجزی به در تمام عبادات خدا جزا میدهد بهتر است. در بعضی از عبادات هم لا تعد و لا تحصی است و جزایش حساب ندارد. نماز جماعت از ده نفر وقتی گذشت دیگر اجره علی الله و عند الله است ملائکه هم نمیدانند چقدر است! به غیر حساب خدا جزا میدهد.
لذا اینها مبعّد این است که ما اَجزی بخوانیم، اُجزا میخوانیم یک، بین اُجزا به و اُجزا علیه فرق است اگر اُجزا علیه بود میگوئیم من جزای بر او هستم ولی باز این هم تکلف دارد اُجزا به پاداشی که به من داده میشود صوم است، خیلی در این معنا لطافت وجود دارد و واقعاً اینکه هیچ کدام از اشکالات در آن نیست.
خلاصه این شد مخصوصاً با توجه به صدر روایت که کل عملٍ ابن آدم له یعنی هیچ کدام قابل اینکه آدم اهدای به خدای تبارک و تعالی کند نیست، آنچه قابل اهدا هست صوم است، الصوم لی، یعنی صوم قابلیت این را دارد که در مقابل شکر نِعَم من به من اهدا شود، یعنی چه؟ یعنی أنا اُجزا به، پاداشی که شما بندهها میخواهید به من بدهید، چطور آدم از پدر خودش، استاد خودش، رفیق خودش میگوید حالا این همه به ما محبت کرده من هم به نحوی هدیهای برایش فراهم کنم، عرض کردم از باب اینست که اینجا با عقول خود مردم خدا صحبت کرده میگوید اگر میخواهید به من پاداشی بدهید صوم پاداش من است.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0