بیانات آیت الله فاضل لنکرانی درجمع اساتید وطلاب مکتب حضرت نرگس مشهد
حضرت آیت الله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی در جمع اساتید و طلاب مکتب حضرت نرگس مشهد مقدس روز چهارشنبه گفت:در نهی از منکر همه فقها گفتهاند باید اثر داشته باشد، یعنی احتمال اثر را بدهد. اگر یک جایی میبینید یک خانمی احتمال اثر نمیدهید باب بحث را با او باز نکنید، راههای دیگری را […]
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری رهپویان قم ؛متن کامل بیانات حضرت آیت الله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی در جمع اساتید و طلاب مکتب حضرت نرگس مشهد مقدس در تاریخ ۱۲ تیر ماه ۱۳۹۸ به این شرح است :
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین
خوش آمد عرض میکنم خدمت خواهران محترم که از مکتب نرجس مشهد مقدس به قم مشرف و موفق به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها شدید و امیدوارم از این زیارت برکات فراوانی را تحصیل کنید و در مسیر زندگی علمی شما این زیارت آثار فراوان داشته باشد ان شاء الله. فرا رسیدن ولادت با سعادت حضرت معصومه سلام الله علیها تبریک عرض میکنم . ، این حوزه علمیه از برکات حضرت معصومه سلام الله علیها است، این فقهای بزرگ، علمای بزرگ، مفسران بزرگ، اینها توفیقاتی که داشتند همه از برکات این بانو هست.
مرحوم والد ما رضوان الله علیه میفرمودند من بعضی از آیات بسیار مشکل قرآن کریم را که سؤالات و ابهامات فراوانی برایم داشت با توسل به این بیبی و تشرف خدمت بیبی به جواب آنها دست می یافتم ، میفرمودند من حرم مشرف شدم به حضرت عرض کردم نه برای مال دنیا و مقام دنیا آمدم، حاجت دنیوی ندارم و فقط این آیه شریفه درباره آیه تطهیر را که سؤالاتی برایم مطرح است شما عنایت کنید این سؤالات و این ابهامات برایم جواب داده شود. آیه تطهیر قبلش آیاتی است که مربوط به زنهای پیامبر است و بعد از آن هم آیات مربوط به زنهای پیامبر است و این وسط قرار گرفته و با صدها دلیل این آیه تطهیر اختصاص به اهلبیت عصمت و طهارت دارد و زنهای پیامبر داخل در این آیه تطهیر نیستند.
ایشان میفرمودند سؤالات فراوانی برایم مطرح شد و اشکالات و ابهاماتی، متوسل شدم به حضرت معصومه سلام الله علیها، وقتی از حرم که بیرون آمدم گویا یکی یکی جواب این سؤالات به من الهام میشد و برایم ذکر میشد و من جواب این سؤالات را پیدا کردم و یک کتابی به نام آیه التطهیر که به گفته اهل فن یکی از قویترین کتابهایی است که در باره این آیه شریفه نوشته شده.
این سفر را ما طلبهها چه برادران و چه خواهران باید یک توجه ویژه داشته باشیم وقتی تشرف پیدا میکنیم خدمت حضرت معصومه سلام الله علیها، مخصوصاشما که این توفیق را داریداز خدمت حضرت رضا سلام الله علیها مشهد مشرف شدید ، ما باید از این بزرگان و اولیای بزرگ خدا یک چنین خواستهای را داشته باشیم.
اولین نکتهای : هیچ اشتغالی و هیچ توفیقی در عالم بالاتر از این نیست که انسان عمر خودش را صرف فهم دین کند، دین چیست؟ خدا کیست؟ از بشر چه میخواهد؟ چه رابطهای بین بشر و خدا وجود دارد، این رابطه تا چه حدّی برای بشر معمولی ممکن است و ما با این عمر کوتاهی که داریم چه مقدار میتوانیم خودمان را به خدای تبارک و تعالی نزدیک کنیم؟ البته من نمیگویم کسی که در این رشته نیست خداشناس نمیشود، بالأخره ما داریم در میان افرادی که تحصیل ندارند اما یک ایمان و باور قوی را در خودشان دارند که همانها اگر در کنار این ایمان و باور قوی ،علم را هم در مسیر کار خودشان قرار داده بودند تحولات فراوانی در وجود آنها به شکل می گرفت. این روایت معروف که «أَلْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللّهُ فِى قَلْبِ مَنْ يَشآءُ.» علم تحولساز است و انسان را متحول میکند، البته من فعلاً در مورد علم دین میخواهم صحبت کنم، حالا یک بحثی وجود دارد که این ثوابهایی که برای علم مثلاً نگاه به عالم عبادت است، این عالم به اندازه ۷۰ یا ۷۰۰ جاهل عابد ارزش دارد آیا مراد خصوص علم دین است یا مطلق کسی است که عالم است؟ ولی متیقن و مسلم علم دین مقصود هست.
ما و شما در مسیر علم دین قرار گرفتیم، در مسیر بررسی و فهم کلام خدا قرار گرفتیم، قرآن کریم که یک سفره الهیه است و انسان وقتی کنار قرآن و محضر قرآن مینشیند گویا در محضر خدای تبارک و تعالی نشسته، وقتی انسان آیات قرآن را قرائت میکند خدا با انسان صحبت میکند.فهم این قرآن مگر کار بسیار آسانی است؟ مگر یک کسی میتواند با بررسی چند تا ترجمه قرآن به حقیقت قرآن پی ببرد به باطن قرآن پی ببرد، فهم قرآن هیچ راهی ندارد غیر از همین علوم طلبگی، تا کسی علوم طلبگی را مسلط نباشد، این نمیتواند به گوشهای از حقیقت قرآن برسد، ولو لغات را بررسی کند و ترجمهای هم از ظاهر آیات قرآن داشته باشد، این چه توفیقی است که خدای تبارک و تعالی نصیب ما کرده، یعنی دست طلبه را گرفته اعم از طلبه خواهر و برادر، طلبه دعوت شدهی خداست، دعوت کرده برای ملاقات و گفتگوی و صحبت با خودش، این حقیقت طلبگی است. حقیقت طلبگی این است که خدای تبارک و تعالی يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا ، این آیه بسیار مهمی است من گاهی اوقات در صحبت با جمع طلاب میگویم روی این آیه خیلی توجه کنید که خدای تبارک و تعالی میفرماید حکمت را به کسی که اراده میکند خدا عنایت میکند، یؤتی الحکمة من یشاء، بعد میفرماید بدانید که حکمت چیز کمی نیست، بعد میفرماید و من یؤتی الحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً، نه فقط به او خیر داده شده بلکه خیر کثیر، خدا اگر تعبیر به کثیر کند غیر از تعبیر به کثیری است که من و شما می کنیم، به نظرم میرسد روایتی در ذیل این آیه شریفه وارد شده که این خیر کثیر یکیش معرفت خدای تبارک و تعالی است، دوم اطاعت امام معصوم علیه السلام است.
راه طلبگی در این آیه شریفه است ، طلبه کسی است که خدای تبارک و تعالی به او خیر کثیر داده، هیچ ظلمت و هیچ بدی در راه ما وجود ندارد، اگر اشکال و ضعف و نقصان و بدی وجود دارد مربوط به خود ماست، راه یک راه نورانی و بسیار محکم.من گاهی اوقات میبینم برخی از طلبهها که اگر به جای طلبگی رفته بودیم به رشته دیگری الآن از جهت مادی، مالی زندگیمان خیلی فرق میکرد شاید همینطور باشد ولی این ناشی میشود از اینکه اینها حقیقت طلبگی را نفهمیدند! بلا تشبیه عرض میکنم مثل اینست که یک کسی از جانب خدای تبارک و تعالی به عنوان رسول خدا معین میشود بگوید اگر من یک تاجر بودم فلان چیز داشتم، نمیخندند به این آدم؟ ممکن است یک کسی رسول خدا باشد سرِ سوزنی و در لحظه کمی چنین فکری کند بگوید من رسول خدا نمیشدم شخص دیگری جای من بود، ابدا! ما روحانیت را تنزل یافته انبیاء و ائمه معصومین میدانیم و واقعاً همین است، راه ما راه انبیاء، هدف ما هدف انبیاست، وظیفه ما همان وظیفهای است که انبیاء داشتند، وظیفه ما فهم دین و بیان دین برای مردم است، این رابه صورت صحیح بفهمیم. چقدر ما امروز نیاز به کارشناس واقعی دین داریم؟ اسم خیلی از ما را کارشناس میگذاریم ولی اصلاً ما کارشناس واقعی دین نیستیم! لذا این نکته اول است کسی که ارزش کار خود را بداند هیچ وقت احساس خستگی نمیکند، مثل حالا شما دیدید گاهی اوقات یک تاجری نیمه شب حساب و کتاب اموالش را میکند، حقّ هم دارد، همه فکرش و عشق و علاقهاش همین تجارت و به دست آوردن مال است، گاهی اوقات یک عابدی را میبینیم شبها و ساعتها عبادت میکند که خوشا به حالش، طوبی لک، ولی کسی که عاشق علم باشد اگر شبها تا اذان صبح هم مشغول مطالعه و نوشتن باشد خستگی روحی پیدا نمیکند ممکن است خستگی جسمی پیدا کند و خوابش ببرد ولی خستگی روحی پیدا نمیکند، ما باید نسبت به راهمان این چنین باشیم.
نکته دوم در خصوص خواهران طلبه است؛ امروز خواهران طلبه یک وظایفی دارند که این وظایف برای برادران طلبه کمتر مطرح میشود، شما امروز میبینید در زمان ما برای از بین بردن انقلاب، برای صدمه زدن به دین، از چه راهی وارد میشوند؟ آمدهاند از راه مسئله حجاب وارد میشوند، یک عنوانی را درست کردند به عنوان حجاب اجباری، بعد هم به دنیا میگویند و به خانمها و خواهران ما میگویند این حجاب اجباری است که باید کنار برود و اختیاری باشد، هر کسی حجاب خواست خواست و اگر هم نخواست که نخواست! اولاً مگر هر اجباری مضموم است؟ یعنی گاهی اوقات بعضی میخواهند همین شبهه را جواب بدهند میگویند نه، این کلمه اجبار را کنار بگذارید، ما میگوئیم اصلاً اجبار باشد، خدای تبارک و تعالی ما را اجبار کرده. چطور ما در مقابل اجباری که بشر نسبت به ما دارد تمکین میکنیم، ما چقدر در قوانین روزمرهی خودمان اجبار داریم؟ اصلاً قانون یعنی اجبار. مثلاً فرض کنید کسی که زیر ۱۸ سال است به او گواهینامه نمیدهند، این مجبور است صبر کند تا ۱۸ ساله شود و گواهینامه به او بدهند. قانون میگوید این مسائل راهنمایی و رانندگی باید اینطور عمل بشود، الآن ما به هر ادارهای مراجعه میکنیم قوانین حاکم در آن اداره در رابطه با کاری که ما داریم مجبوریم رعایت کنیم، قانون در باطنش اجبار وجود دارد آیا هر اجباری مضموم است؟
پدر فرزند خودش را مجبور میکند که تلاش کنی و درس بخوانی، فرزند خودش را مجبور میکند که کار کند اگر بخواهی زندگیات اداره بشود، فرزند خودش را به یک سری امور تربیتی مجبور میکند پس این اولاً، هر اجباری مضموم نیست. ما بعضی از اجبارها داریم که نه تنها ممنوع نیست بلکه بسیار لازم است. اجبار به نظم در اجتماع، آدم باید نظم را در اجتماع رعایت کند. عرض میکنم اگر خواهران طلبه بحث حجاب را خیلی دقیق کار کنند به طوری که برای خواهران ما در جامعه حجاب را بایددرست تبیین کرد. حجاب یک بُعد قانونی دارد و یک بُعد شرعی و یک بُعد تاریخی، یک بُعد اجتماعی، یک بُعد سیاسی و یک بعد عقلائی و عقلانی دارد. یک خواهر طلبه باید بر همه ابعاد این مسئله مسلط باشد، وقتی به یک دبیرستان میروید از شما میپرسند به چه دلیل باید حجاب داشته باشیم؟ تمام این ابعاد را مسلط باشد. این جریان فمنیسم که امروز در جامعه خیلی کار میکند از همین راه میخواهد به ارزشهای ما لطمه وارد کند.
در احکامی بین زن و مرد تفاوت وجود دارد که باید اینها را خوب برای خودتان حل کنید، تعبد فقط فایده شخصی دارد انسان میگوید من متدیّنم و خدای تبارک و تعالی این را فرموده و من هم متعبدم ولی برای تثبیت در نزد دیگران و معتقد شدن به دیگران از این راه نمیشود وارد شد، باید یک مقداری با استدلال و برهان مسائل را ذکر کرد.
آمدند یک اصلی گذاشتند و آن اصل این است که احکام خدا باید بر پایه عدالت باشد، این اصل را گذاشتند منظور این است که خدا هر حکمی میدهد باید بر مبنای عدالت و بر ملاک عدالت باشد، بعد میرسند به ارث میگویند اینجا حکم خدا عادلانه نیست که مرد دو برابر زن ارث ببرد، در شهادت دو زن به اندازه یک مرد باشد عادلانه نیست، در دیه که این روزها یک راهکاری را نظام جمهوری اسلامی دنبال میکند که میگویند عادلانه نیست! انسان مسلمان کشته میشود با انسان غیر مسلمان دیهاش فرق دارد عادلانه نیست، چه کنیم؟ این احکام را تغییر بدهیم. من نظرم این است که آن پایه اولی که گذاشته شده خراب است و اشکال دارد، ما در احکام الهی میگوئیم تابع ملاکات است، اما نگفتند ملاکش حتماً باید عدالت باشد. الآن خدا فرموده نماز صبح دو رکعت است یعنی اگر چهار رکعت می شد خلاف عدالت بود یا یک رکعت میشد خلاف عدالت بود؟ این در عبادات.
پس اینکه خدا فرموده نماز صبح دو رکعت است ربطی به عدالت ندارد، اینکه خدا فرموده زن نُه سالگی بالغ میشود و مرد پانزده سالگی ربطی به عدالت ندارد، این سن را خدای تبارک و تعالی معین کرده، چه ربطی به عدالت دارد. اینجا میگویند بحث خیلی زیاد است، حیف که مجال نیست اینها را برای شما تنقیح کنیم در این زمان کوتاه. بلوغ جسمی، بلوغ عاطفی و بلوغ عقلی، تقسیم سه گانه برای بلوغ درست میکنند و هیچ اثری از این در فقه ما وجود ندارد. ممکن است یک مرد ۶۰ سال از او بگذرد بلوغ عقلی نداشته باشد ولی بلوغ شرعی دارد. پس آن را هم شارع قرار داده و ربطی به عدالت ندارد.
در معاملات؛ شما یک خانهای دارید که صد میلیون ارزش دارد میخواهید به برادرتان بفروشید ده میلیون، همه فقها میگویند اگر با اراده و رضایت خودتان و میل خودتان باشد معامله صحیح است، نه فقها و نه دین، تمام عقلای عالم هم میگویند این معامله درست نیست در حالی که کجای این عدالت است که شما یک مال صد میلیونی را ده میلیون بفروشید؟ و من برای این نظیر زیاد دارم، در فقه ما پر از این مسائل است. شما شک میکنید اینجا پاک است یا نجس؟ باید بگوئید پاک است. حالا ممکن است واقعاً نجس باشد ولی خدا میفرماید تو شک کردی این زمین پاک است یا نجس، این لباس پاک است یا نجس؟ من میگویم بگوئید این پاک است نمازت را بخوان و نمازت هم درست است ولو بعداً بفهمی که واقعاً این نجس بوده، بگوئیم اینجا عدالت نیست؟ چرا خدا فرموده وقتی شما شک میکنید این پاک است یا نجس؟ بگوئید پاک است، این با عدالت چطور قابل توجیه است، ربطی به عدالت ندارد. خدای تبارک و تعالی در احکامش تا توانسته برای بندگانش آسان و حکمت تسهیل را داشته. از آن طرف بگوید هر جا شک کردی پاک است یا نجس، آدم قدم از قدم نمیتواند بردارد! نمیتوانست غذا بخورد، با کسی نمیتوانست دست بدهد، همه چیز را باید بگوید شک داریم نجاست است.
خواهران محترم این اصل، من توقع ندارم آنچه من به آن رسیدم را شما به آن برسید، ولی فکر کنید و از اساتید خودتان بخواهید. ما باید در این اصل تردید کنیم، دلیلی نداریم احکام الهی باید بر پایه عدالت باشد؟ میگویند اگر عدالت است، زن اگر سرش را میپوشاند مرد هم باید بپوشاند، اگر مرد سرش را باز میگذارد زن هم باید سرش را باز بگذارد، ربطی به عدالت ندارد.
هدفم از این بحث این است که شما که در مسیر شناخت دین قرار گرفتید خوب بشناسید، خوب درس بخوانید، همین راهی که بزرگان ما طی کردند، راه هم همین راه است، کتابها فعلاً همین کتابهاست. برای رسیدن به دین برای رسیدن به احکام برای رسیدن به اعتقادات راه همین راهی است که فعلاً در حوزههای علمیه وجود دارد. وظیفه شما در دفاع از اسلام در بعضی از ابعاد بیشتر از مردهاست .
بحمدالله مکتب نرجس با سابقه طولانی که دارد که واقعاً یکی از مراکز موفق علمی مشهد بوده و خداوند رحمت کند مؤسس محترمش را مرحومه خانم ترابی و بعضی از مدرسینش را. در مشهد بانوان خیلی محترم و معظمی عهدهدار این مراکز بودند یا مدیریت میکردند یا تدریس میکردند. اما این دروس طلبگی و دروس حوزوی اگر کسی به حقیقتش برسد اصلاً سبک زندگی او را تغییر میدهد. شما ببینید مراجع ما را، من مثال بزنم از مرحوم والدمان آیت الله العظمی فاضل لنکرانی رضوان الله تعالی علیه، ما میدیدیم هر چه بر عمر علمی ایشان میگذرد تواضعش در منزل و نسبت به شاگردان و نسبت به مردم بیشتر میشود، اگر انسان به حقیقت این علم نرسد یک حجاب بزرگی برای انسان میشود، العلم هو الحجاب الاکبر اما اگر به حقیقتش برسد، حقیقتش نور است. انسان را نورانی میکند، زبان او دیگر زبان تندی نیست، قلب او قلب آلودهای نیست، توقع بیجا ندارد، من بگویم چون مدرس حوزه هستم و ۲۰ سال است درس خارج میگویم در منزل باید خانم و بچههایم از من اطاعت محض داشته باشند، این نه شدنی است و نه ارزش دارد، باید رفتار کاملاً متواضعانه، منطقی باشد، یک زن هم در زندگی همینطور است. البته باز زن در خانه یک ارزشهایی را میتواند از خودش بروز بدهد که به نظر من مردها نمیتوانند این کار را انجام بدهند، آن محوریتی که زن در خانه میتواند برای مرد و فرزندانش داشته باشد. لذا ارزش این علم را بهتر توجه کنید که مسیر زندگیتان هم یک مسیر روشن تر و نورانیتری میشود، این هم این مقداری که مجال بود عرض کنم.
امیدوارم همهتان در زندگی از موفقها بشوید.
یک خواهر طلبه باید در فامیلش نمونه باشد، نگویند این مغرور است، دو کلمه طلبگی خوانده نمیشود به او گفت بالای چشمات ابروست، نباید این توقع در نزدیکان آدم به وجود بیاید که این یک مقدار درس خوانده، عُجب و خودپسندی او را گرفته، باید تواضع بیشتر بشود و کسی که بیشتر توجه به مبدأ علم یعنی خدای تبارک و تعالی دارد، اصلاً به فکر این نمیافتد که خود را در مقابل دیگران بگیرد، برای خودش شأنیتی قائل باشد اینها مسائلی است که ان شاء الله در شما محقق شود .
امروز نهی از منکر یا امر به معروف واقعاً یک شرایط دیگری دارد، با اینکه از نظر فقهی حاکم مسلمین میتواند مردم را ملزم کند به اجرای احاکم اسلام، حجاب یکی از احکام اسلام است، قانون میگوید زنها باید حجاب داشته باشند ولی این نکته را عرض کنم در نهی از منکر همه فقها گفتهاند باید اثر داشته باشد، یعنی احتمال اثر را بدهد. اگر یک جایی میبینید یک خانمی احتمال اثر نمیدهید باب بحث را با او باز نکنید، راههای دیگری را باید طی کنید،مخصوصاً اگر جایی بگوئید اسلام این را بگوید و او خدای ناکرده بگوید بیخود کرده! نگذارید به اینجا برسد، این را باید با راههای دیگر، تا به اسلام برسانیدش. یعنی از راههای دیگر اگر او را متقاعد کنید، غیبت را مثال بزنید بگوئید این چه آثاری از جهت دنیوی دارد، بعد میگوئید اسلام همین را میگوید، لذا باید خیلی مراقبت باشید. اگر میبینید در فامیلتان کسی حجاب را رعایت نمیکند یا احکام شرعی را مقیّد نیست، اگراحتمال اثر میدهید نهی از منکر کنید، احتمال اثر نمیدهید راههای دیگر را طی کنید، از غیر از مسئله نهی از منکر وارد شوید، بلا فاصله تا آدم ببیند شخصی منکری انجام میدهد با داد و قال نمیشود ، حتی گاهی آدم میبیند یک کسی منکری انجام میدهد دیگری میگوید تو مسلمانی؟ همین اشتباه میکند بلا فاصله ما نباید او را از اسلام خارج کنیم؟ با اخلاق خوب نهی از منکر کنید، این اخلاق خوب خیلی مهم است اثر دارد.
گاهی آدم میرود در خانه فامیل میبیند مشکلاتی دارد، آخر که میخواهد بیرو ن بیاید با یک اشارهی کوچک، که من اگر جای شما بودم یک مقدار بیشتر فکر میکردم، این خیلی اثرش بیشتر است از اینکه آدم برخوردهای تند کند و گاهی اوقات این برخوردها سبب میشود که آنها از اسلام تنفر پیدا کنند، خیلی باید مراقب باشیم، ما نهی از منکر میکنیم برای اینکه اسلام بماند، اما اگر یک نهی از منکری سبب بشود که این تنفر از اسلام پیدا کند نمیشود، باید با یک روش دیگری انجام داد. ان شاء الله
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0