اخلاق کارگزاران در سیره عملی پیامبر اسلام صلی الله عليه و اله

دوست داريم زندگى‌هايمان، سرشار از صميميت و خونگرمى و صفا باشد. حريم انسان‌ها و حرمت همگان، محفوظ بماند و معاشرت‌هايمان نشأت گرفته از "فرهنگ قرآنى" و تعاليم مكتب باشد و اين، يعنى «زندگى مكتبى ».

پایگاه خبری رهپویان قم،اخلاق کارگزاران در سیره عملی پیامبر اسلام صلی الله عليه و اله

نوشته:حجت‌الاسلام و المسلمین سید جواد نورموسوی
پيامبر اکرم صلی الله عليه و اله :
إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ

دوست داريم زندگى‌هايمان، سرشار از صميميت و خونگرمى و صفا باشد. حريم انسان‌ها و حرمت همگان، محفوظ بماند و معاشرت‌هايمان نشأت گرفته از “فرهنگ قرآنى” و تعاليم مكتب باشد و اين، يعنى «زندگى مكتبى ».
پايدارى و استحكام رابطه‌هاى مردمى، در سايه رعايت نكاتى است كه برگرفته از “حقوق متقابل” افراد جامعه باشد. در اينكه “چگونه بايد زيست” و چه‌سان با ديگران بايد رابطه داشت، نكته‌اى است كه در بحث “آداب معاشرت” مى‌گنجد.
بر خلاف فرهنگ غربى، روح و محتواى فرهنگ دينى ما بر پايه “ارتباط “، “صميميت”، “تعاون “، “همدردى” و “عاطفه” استوار است. جلوه‌هاى اين فرهنگ بالنده نيز در زندگی پربار نبی مکرم اسلام ديده مى‌شود.
اخلاق خوش به معناى معاشرت نيكو و برخورد نيك با ديگران مى‌باشد. هركسى كه خوش اخلاق باشد، با مردم خوش‌رفتارى كند، با لب خندان سخن بگويد، در مقابل حوادث و مشكلات بردبار باشد محبوب همه است، دوستانش زيادند، همه دوست دارند با او رفت‌وآمد كنند، عزيز و محترم است، بر مشكلات و دشواري‌هاى زندگى و امور اجتماعى پيروز مى‌گردد.
هر چه علم و صنعت پيش مى‌رود نياز بشر به اخلاق، افزايش مى‌يابد و لازم است به موازات آن دستورات اخلاقى پيامبران كاملا مورد عمل و نظر قرار گيرد، زيرا دنياى دانش و صنعت فقط وسايل و ابزارهايى در اختيار بشر مى‌گذارد اما هيچ تضمينى ندارد تا جلوء سوءاستفاده از آن را بگيرد.
بالا رفتن آمار جرایم، جنايات، فساد، تبهكارى و.. در جامعه به خصوص رهبران دنيا، روشنگر همين حقيقت است؛ اگر اخلاق كه بخشى از مكتب پيامبران است در جامعه حكمفرما نباشد علم و صنعت نمى‌تواند سعادت و آرامش بشر را تضمين كند.
اين صفت ارزنده يكى از بهترين عوامل پيشرفت براى فرد و جامعه است كه سبب گرمى و صفا و صميميت و محبت ميان انسان‌ها شده و روح شخص و كسانى كه با او معاشرت دارند آرامش مى‌بخشد.
براى رسيدن به اين صفت الهى بايد از بداخلاقى كه انسان را ميان مردم مورد تنفر قرار مى‌دهد و آدمى را از نعمت محبت و انس با ديگران و لذت بردن از دوستان و از زندگى محروم مى‌كند اجتناب كرد.
اخلاق خوب براى تمام افراد بشر چه در زندگى فردى و چه در زندگى اجتماعى لازم است اما براى كسانى كه بار مسئوليت رهبرى و هدايت جامعه را به عهده دارند ضرورى‌تر به نظر مى‌رسد. بهترين سلاح رهبران اخلاق آنان است.
اخلاق عالى پيامبر اسلام، امواج انقلاب مقدسى اسلام را در جهان پديد آورد و در سايه اين خُلق عظيم، انسان‌هايى تربيت شدند كه نمونه‌هاى اخلاقى تاريخ به شمار مى‌آيند. اخلاق حضرت محمد(ص) آنقدر عالى و پرارزش است كه خداوند بارى تعالى آن را خلق عظيم ياد كرده است.
ابعاد شخصيت نبى اكرم را هيچ انسانى قادر نيست به نحو كامل بيان كند و تصوير نزديك به واقعى از شخصيت آن بزرگوار ارائه نمايد. آنچه ما از برگزيده‌ پروردگار عالم و سرور پيامبران سراسر تاريخ شناخته و دانسته‌ايم، سايه و شبحى از وجود معنوى و باطنى و حقيقى آن بزرگوار است؛ اما همين مقدار معرفت هم براى مسلمانان كافى است تا اولاً، حركت آنها را به سمت كمال تضمين كند و قله‌ انسانيت و اوج تكامل بشرى را در مقابل چشم آنان قرار بدهد و ثانياً، آنها را به وحدت اسلامى و تجمع حول آن محور تشويق كند.
* پيامبر اسلام، با اينكه مقام رسالت و نبوت را داشت ولى زندگى و معاشرت او در اجتماع آن چنان ساده و بى‌پيرايه بود كه اگر در ميان جمعى مى‌نشست، ناشناس مجبور بود بپرسد: كداميك از شما محمد(ص) است.
*گرفتار تجمل و فريفته ظاهرى دنيا نگشت.
*پيامبر اسلام با جملات كوتاه و پرمعنى سخن مى‌گفت و هيچ‌گاه سخن ديگرى را قطع نمى‌كرد.
*هنگام سخن گفتن ترشرو نبود و كلمات ناهنجار و خشن به كار نمى‌برد.
* هر گاه به مجلسى وارد مى‌شد در اولين جاى خالى مى‌نشست و مقيد نبود كه بر بالاى مجلس بنشيند.
*اجازه نمى‌داد كسى پيش پايش بايستد ولى نسبت به ديگران احترام مى‌كرد.
*به هيچ‌كس دشنام نمى‌داد و از كسى بدگويى نمى‌كرد.
*حضرت محمد تنها به خاطر خدا و دين غضب مى‌كرد.
* در مسافرت‌هاى دسته جمعى به سهم خود كار مى‌كرد و هيچ‌گاه سربار ديگران نبود.
* دوست نداشت امتيازى بين او و ديگران باشد.
*به پيمان‌هاى خود وفادار بود.
* به كسى اجازه نمى‌داد ضد ديگرى سخن بگويد.
*در حيا و شرم حضور بى‌مانند بود.
*پرحوصله، با حلم و گذشت بود.
* همه را احترام مى‌كرد، فضيلت و بزرگى را به ايمان عمل مى‌دانست و نظرى به ثروت و جاه و مقام نداشت.
*هر گاه شخصى به او بى‌احترامى مى‌كرد در صدد انتقام برنمى‌آمد.
*پوزش عذرخواهان را مى‌پذيرفت.
*به هر كس مى‌رسيد ابتدا به او سلام مى‌كرد.
*در جمع مردم، هميشه بشّاش بود. تنها كه مى‌شد، آن وقت غم‌ها و حزن‌ها و همومى كه داشت، آن‌جا ظاهر مى‌شد. هموم و غم‌هاى خودش را در چهره خودش جلوی مردم آشكار نمى‌كرد. بشّاش بود.
*اگر كسى او را آزرده مى‌كرد، در چهره‌اش آزردگى ديده مى‌شد؛ اما زبان به شكوه باز نمى‌كرد.
*كودكان را مورد ملاطفت قرار مى‌داد؛ با زنان مهربانى مى‌كرد؛ با ضعفا كمال خوش‌رفتارى را داشت.
*با اصحاب خود شوخى مى‌كرد و با آنها مسابقه اسب سوارى مى‌گذاشت.
*نشست و برخاستش با یاد خداوند بود.
*هرگز احدی را مذمت و سرزنش نمی‌فرمود و لغزش‌ها و عیوب‌شان را جست‌وجو نمی‌کرد.
*فریاد و پرخاش و فحاشی و عیب‌جویی از ساحت پاکش دور بود؛ چنان که هرگز کسی را با کلام خود نیازارد و فرمود خداوند مردمان کینه‌توز و بخیل و بدخوی و بدزبان را دشمن می‌دارد.
*با كسي قهر نمی‌کرد و اگر کسی را سه روز نمی‌دید از احوالش جویا می‌شد.
*در عین سادگی، کفشش را می‌دوخت و گوسفندش را می‌دوشید.
*هرگز دیده نشد که در حضور کسی پای خود را دراز کند یا با تحقیر به کسی اشاره نماید.
و صدها نكته آموزنده در زندگى رسول مكرم اسلام به عنوان درس و رهنمود براى رهبران جامعه وجود دارد که مواردی از آن دراینجا آمده است.
جای این سوال باقی می ماند چند درصد کارگزاران ایران فعلی اخلاق پیامبر را پیش گرفتند؟!!!