آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی:رسالت حوزه علمیه درتبیین فقیهانه مقاومت
آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانیدر پایان دروس خارج فقهدرجمع طلاب حوزه علمیه قم گفت::رسالت حوزه علمیه درتبیین فقیهانه مقاومت است. به گزارش پایگاه خبری رهپویان قم ،سخنان حضرت آیت الله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی دامت برکاته در پایان دروس خارج فقه بحث صلاه مسافر درجمع طلاب حوزه علمیه قم پیرامون فرمایشات رهبر معظم انقلاب […]
آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانیدر پایان دروس خارج فقهدرجمع طلاب حوزه علمیه قم گفت::رسالت حوزه علمیه درتبیین فقیهانه مقاومت است.
به گزارش پایگاه خبری رهپویان قم ،سخنان حضرت آیت الله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی دامت برکاته در پایان دروس خارج فقه بحث صلاه مسافر درجمع طلاب حوزه علمیه قم پیرامون فرمایشات رهبر معظم انقلاب دامت برکاته درسی امین سالگرد امام خمینی (ره) ـ ۱۸ / ۳ / ۹۸
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
رهبر معظم انقلاب(دام ظله) در سالگرد رحلت امام(رضوان الله تعالی علیه) مطالب بسیار مهمی را بيان فرمودند، من فکر میکنم اگر فرمایشات رهبری راجع به امام خصوصاً مطالبی که در سالگرد ارتحال امام در طول اين سي سال مطرح فرمودهاند، جمعآوري شود خود يک گنجينهاي ميگردد براي شناخت امام(رضوان الله عليه) هر چند به مناسبتهای مختلف نکات خیلی اساسی را هم از وصیتنامه، سخنان و نوشتهجات، سيره و روش امام نقل فرمودهاند.
انصاف اين است که ايشان دقیقترین شناخت را نسبت به امام دارند و همین مؤیدات آن است که جانشینی ايشان چقدر به حق و صحیح بوده، چون کسی که میخواهد در اين منصب جانشین دیگری بشود باید با افکار و نظرات و منش آن شخص کاملاً آشنا باشد. اين جانشینی جانشینیِ در منصب ظاهری نیست، جانشینی در فکر، در رهبری و هدایت امت اسلامی است. یعنی براي تداوم مسير انقلاب بايد همان شيوه و روشي که امام در رهبری انقلاب داشت ادامه يابد.
جانشيني در این منصب و مسند حاوي یک معنای خیلی عمیق است. در نظام اسلامی ما جانشینی رهبر مثل جانشینی ریاست جمهوری نسبت به رئیس جمهور قبلی یا وزارت یک وزیر يا مسئول نسبت به وزیر و مسئول قبلی نیست جانشيني رهبری یک معنای واقعاً دقیق و عمیق دارد، افزون بر صلاحیتهای شخصی مثل علم، فقاهت، تقوا، شجاعت، مديريت و …، به نظرم یکی از شرطهای بسیار مهم آشنايي دقيق با افکار و انديشهها و روشهاي مديريتي بنيانگذار انقلاب اسلامي است تا همان مسیر بعد از امام امتداد پیدا کند که بحمدالله تاکنون امتداد پیدا کرده است.
عرض من راجع به مسئله مقاومت است که ایشان مطرح کرد و فرمود در سیره امام هم قبل از پیروزی انقلاب مسئله مقاومت در مقابل طاغوت مطرح بوده که بزرگان از اساتید و شاگردان امام، میگفتند قبل از پیروزی انقلاب کسی فکر نمیکرد حرکت امام به نتیجه برسد، فقط و فقط امام خودش مصمم بود، براي خدا در مقابل طاغوت قیام کرد و مقاومت نمود تا بحمدالله به نتیجه رسید، بعد از پیروزی انقلاب هم این خطّ مقاومت در قضیه جنگ تحمیلی و هم در مقابله با دشمنيهاي آمریکا ادامه پيدا کرد.
ما طلبهها به اين تعبیر مهم رهبري باید خيلي دقت کنیم که یک بشارتی به امت اسلام و انقلابیون دنیا بود نه فقط مردم ایران، این یک بشارت بود که ايشان فرمودند: «امروز جبهه مقاومت بعد از ۴۰ سال منسجمترین جبهه در منطقه و در فرامنطقه است» این حرف بسيار پرمعنايي است و کسی شهادت به این مطلب میدهد که ۴۰ سال است در لحظه به لحظه و قدم به قدم این خط مقاومت حضور مستمر داشته و نقشآفرين بوده است.
اولاً این یک بشارت است هم به امت اسلام، هم به مردم فداکار و مقاوم انقلابي ايران و هم به خانوادههاي معظم شهدا که بدانند دایرهی تأثير خون شهدای عزیزشان چقدر وسیع و گسترده شده است. ثانياً یک تهدید بسیار جدی برای دشمنان است، در خود این فرمایشات انسان مقاومت را میبیند.
امام راحل عظيم الشأن هم وقتی صحبت میکرد صحبتهایشان دو بعد داشت؛ یکی اینکه دوستان را امیدوار و محکم و مستحکم میکرد، بعد دیگرش این بود که دشمنان را ناامید و مأیوس میکرد و این خود یکی از وجوه مقاومت است. این را باید مسئولین هم یاد بگیرند؛ اگر خداي ناکرده یک مسئولي در نظام اسلامی به خاطر یک قضیه يا یک مشکلی اعم از اقتصادی یا سیاسی بخواهد یأس و ناامیدی را در بطن جامعه پراکنده کند معلوم میشود که انقلاب را نفهمیده و اهل مقاومت نیست، واقعاً در فرمایشات رهبري اين جهت به خوبی نمودار است که هم علاقمندان به انقلاب و خانوادههای شهدا، را به ادامه مسير خیلی امیدوار و مصممتر کرد و هم دشمنان را مأیوستر کرد که آثارش در آينده نزديک بیشتر ظاهر ميشود.
در اين زمينه حرف بسيار است اما آنچه که تاکنون گفتم مقدمه بود بر اينکه باید در حوزهها راجع به این مباحث مفصل بحث شود. بايد ديد نسبت به بحث مقاومت که یکی از شاخصههای اصلی امام و رهبری و یکی از مسائل بنیادین انقلاب ماست، حوزهها چه وظیفهای دارند؟ آيا ما فقط باید بشنویم که ایشان مسئله مقاومت را مطرح کنند؟ بعد هم «إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا» را بخوانیم و وظیفه ما تمام میشود ؟ یا نه، وظیفه ما به یک معنا آغاز میشود. ما باید جایگاه مقاومت را به صورت کلان در دین بررسی و تبيين کنيم. ایشان فرمودند آیات فراوانی از قرآن دال بر آن است و همینطور هم هست.
من دو سال پیش بمناسبت سخنراني براي سالگرد ارتحال امام در یکی از دفترهایم اتفاقاً براي همین بحث مقاومت آیاتی از قرآن را به عنوان شاهد بر کار امام آورده و گفتم امام برای عمل به این آیات قيام کرد.
بعد از بررسي مقاومت در دايره کلان دين بايد آن را در حد محدودتر فقه، تحت عنوان فقه مقاومت بررسي نمود. البته فقه مقاومت را باید فقيهانه فهمید، چون یک کسی راجع به فقه مقاومت صحبت کرده و از رسانه ملی هم پخش شد، اما یک نکته علمی، فقهی و اجتهادی راجع به فقه مقاومت نتوانست ارائه دهد! فقط میگفت فقه مقاومت.
یکی از کارهایی که باید بشود تبيين فقيهانه مقاومت است. کما اينکه تا حالا مطرح ميشد جهاد دو نوع است جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی. من سال گذشته حسب دعوت تولیت محترم حرم امام حسین و حرم حضرت عباس(عليهما السلام) در ماه شعبان سخنرانی در عتبه امام حسين عليه السلام به زبان عربي داشتم که به فارسی هم ترجمه شد تحت عنوان جهاد ذبي، در آنجا مطرح کردم که ما یک جهاد سوم هم داریم به نام ذبي که نه دفاعی است و نه ابتدایی.
جهاد دفاعی دفاع انسان از مال و جان و ناموس است اما در جهاد ذبی اين دفاع، دفاع از اسلام است، بحث خود آدم مطرح نیست! و عجیب این است که در کتابهاي فقها براي آن شواهد بسيار خوبی داریم، در آنجا من حرکت ملت عراق و فتوایی که مرجعیت عراق در مقابله با داعش دادند را بر اساس جهاد ذبی تحلیل کرده و گفتم اين حرکت نه جهاد دفاعی بود، نه جهاد ابتدایی بلکه جهاد ذبی بود، آنگاه موارد افتراق آنها را در حدود بیش از ۱۰ فرق ذکر کردم، البته این یک کار ابتدایی است و بايد به صورت گسترده و ميداني مورد پژوهش و تحقيق قرار گيرد.
بحث وجوب مقاومت و اين که آیا مقاومت بر همه واجب است يا نه بايد به خوبي روش شود؟ گاهی برخي افراد از اوایل انقلاب شبههافکني کرده و ميکنند که اسرائیل به ما چه ربطی دارد؟ اسرائیل فلسطین را گرفته، مردم فلسطین خودشان با اسرائیل مقابله کنند. ما بايد برای اینها خوب توضیح بدهیم که اسرائیل برای مقابله با اسلام به میدان آمده و میخواهد اسلام را از بین ببرد، در چنين وضعيتي پای جهاد ذبی به میان میآید و براساس جهاد ذبی آن مسلمانی هم که آن سوي کره زمین است در مقابل خطر اسرائیل مسئولیت دارد، نه فقط افرادی که در خاورمیانه هستند.
در آن سخنراني حتی نهضت با عظمت امام حسین(علیه السلام) را هم بر مبناي جهاد ذبی تحلیل کردم. چون بر پايه جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی امام به چه ملاکی بچه شش ماهه را به میدان آورد؟ امام که معصوم است و میداند این بچه کشته میشود! ملاک آن فقط جهاد ذبی است. یعنی وقتی پای جهاد ذبی به ميان آید، انسان خودش، خانوادهاش، بچهاش، اموالش، همه را باید فدای اسلام کند.
بحث نظریه صاحب جواهر و بعضی که گفتهاند حرکت امام حسین یک حرکت شخصی بود، یعنی یک تکلیف شخصی بوده و تمام شد، هم رد ميشود. البته قضیه کربلا، آن امام و آن اصحاب را تاریخ ديگر نه دیده و نه خواهد دید ولی وجوب جهاد ذبی به قوت خودش باقی است.
به نظرم بحث مقاومت، بحث جهاد ذبی، جهاد ابتدایی، دفاع، امر به معروف و نهی از منکر و حتی لزوم تشکیل حکومت اسلامی را باید یک مجموعهای، فقيهانه بررسي کنند. اينکه مقاومت واجب است؟ چقدر وجوب دارد؟ بر همه واجب است یا بر یک عده خاص؟ به نحو کفایی است یا عيني؟
یکی از مطالبي که اخيراً در فرمایشات امام دیدم اين است که در مورد حفظ نظام اسلامي اولاً میگویند از اوجب واجبات است و بعد هم ميفرمايند واجب عینی است و این خیلی عجیب است و اهميت مسئله را بيشتر میکند. روي همين جهت است که ما باید امام را بیشتر بشناسیم و با افکار و آراء و نظريات او بيشتر آشنا شويم.
حوزههای علمیه باید این فرمایش رهبري معظم را عمیقاً دنبال کنند، آیات قرآن و روایات را در باب مقاومت بررسي و تبيين نمايند که دین به نحو کلان در باب مقاومت چه میگوید و بعد هم فقه در اين مورد چه میگوید.
امیدوارم در سال آینده بحثهای خوبی در این زمینه مطرح شود.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0